توضیحات

                                                                     کتاب دیبای دیداری

                                                    معرفی کتاب دیبای دیداری

دیبای دیداری” شامل “متن کامل تاریخ بیهقی” به قلم درخشان “ابوالفضل محمد بن حسین بیهقی” است که این بار با مقدمه ی “مهدی سیدی” و دکتر “محمد جعفر یاحقی” و توضیح و شرح مشکلات آن توسط این دو ادیب پژوهشگر،به  چاپ رسیده است.
“بیهقی” روایت وقایع را سال 409 هجری قمری آغاز کرد و تا حدود سال 470 یعنی اندکی پیش از مرگ خود آن را ادامه داد. البته این کتاب حاوی روایاتی قبل از سال 409 نیز می باشد؛ از جمله برخی از مهم ترین وقایع تاریخی بعد از اسلام که بیشتر در خراسان اتفاق افتاده است. از طرفی می توان گفت “بیهقی” بیشتر، روایت های دیگران را در مورد این وقایع ذکر کرده است. آنچه امروزه از تاریخ بیهقی باقی مانده است با کتاب پنجم آغاز می شود و با جلد دهم به پایان می رسد و دامنه ی وقایع، محدود به حوادثی است که پس از مرگ سلطان محمود غزنوی (سال 421 ه ق) و گریختن سلطان مسعود غزنوی به هند (سال 432 ه ق) است. ) اتفاق افتاده است. علاوه بر این، “باب خوارزم” از این کتاب، مربوط به دوران پادشاهی سلطان محمود غزنوی است.
گفته می شود که شیوه ی نگارش “بیهقی” برگرفته از نثر استاد وی، بونصر مشکان است . به این شکل که به فراخور ادبیات زمانه، چیزی بین زبان ساده و مرسل است که در قرن چهارم در خراسان رواج داشت. او به لطف تأثیر ادبیات عرب مجبور شد از سبک اول فراتر رود. همچنین لازم به یادآوری است که چون بیهقی در خدمت پادشاهان غزنوی بود ، نمی توانست اشتباهات آنها را مستقیما بیان کند و مجبور بود از ایهام و ابهام برای اشاره به موارد مدنظر خود استفاده کند.

دیگر روز بدرگاه آمدی و با خلعت نبود، که برعادت روزگار گذشته قبایی ساخته کرد و دستاری نشابوری یا قاینی، که این مهتر را رضی الله عنه با این جامه ها دیدندی به روزگار. و از ثقات او شنیدم، چو بوابراهیم قاینی کدخدایش و دیگران، که بیست و سی قبا بود او را یک رنگ که یک سال می پوشیدی و مردمان جنان دانستندی که یک قباست و گفتندی: سبحان الله! این قبا از حال بنگردد؟ اینت منکر و بجد مردی! و مردی ها و جدهای او را اندازه نبود، و بیارم پس از این به جای خویش و چون سال سپری شد بیست و سی قبای دیگر راست کرده به جامه خانه دادندی. این روز چون به خدمت آمد و بار بگسست سلطان مسعود رضی الله عنه خلوت کرد با وزیر و آن خلوت تا نماز پیشین بکشید، وگروهی از بیم خشک می شدند، و طبلی بود که زیر گلیم می زدند و آواز پس از آن برآمد و منکر برآمد، نه آن که من یا جز من بران واقف گشتندی بدانچه رفت در آن مجلس، اما چون آثار ظاهر می شد از آنچه گروهی ز شغل ها فرمودند و خلعت ها دادند و گروهی را برکندند و قفا بدریدند و کارها پدید آمد خردمندان دانستند که آن همه نتیجهٔ آن یک خلوت است
0/5 (0 دیدگاه)