توضیحات
معرفی کتاب پیامبر
مروری بر کتاب پیامبر
قهرمان این اثر جاودان، پیامبری به نام مصطفی است كه هنگام جدا شدن او از قومش فرا رسیده است. مردم در این واپسین دیدار از او سؤالهایی میكنند تا نغزترین پاسخها را دریافت كنند. دكتر قمشه ای ضمن ارائۀ یكی از پاكیزهترین ترجمهها، با حاشیهنویسیهای خود نشان داده است كه این اثر تا چه حد با عرفان و ادبیات فارسی پیوند دارد. در پایان كتاب، اصل داستان به زبان انگلیسی نیز آمده است.
پیامبر مجموعه ای از مقالات شاعرانه است که به صورت فلسفی ، معنوی و مهمتر از همه الهام بخش است. افکار جبران به بیست و هشت فصل تقسیم می شود که موضوعاتی مانند عشق ، ازدواج ، فرزندان ، بخشیدن ، غذا خوردن و آشامیدن ، کار ، شادی و غم ، مسکن ، لباس ، خرید و فروش ، جرم و مجازات ، قوانین ، آزادی ، عقل و اشتیاق ، درد ، خودشناسی ، تعلیم ، دوستی ، گفتگو ، زمان ، خیر و شر ، دعا ، لذت ، زیبایی ، دین و مرگ را شامل می شود. هر مقاله بینش عمیقی از تکانه های قلب و ذهن انسان نشان می دهد.
« پیامبر » قصه پیام آوری است که روزی با کشتی در ساحل شهری به نام اورفالیس پیاده میشود . ناخدا و ملاحان کشتی با او عهد می کنند که دوازده سال بعد او را در همین ساحل سوار کنند و به زادگاهش بازگردانند.
و مردی پرسید: برای ما از خودآگاهی بگو”
و او این گونه پاسخ داد که:
قلبهای شما در سکوت است که اسرار روزان و شبان را درمییابد.
اما گوشهای شما {همچنان} در عطش نوای دانش قلب است.
باشد که کلامی بدانید که با آن افکار را دانستهاید.
باشد که سرانگشتان شما بدن عریان رؤیایتان را لمس کند.
سرچشمه نهان روحتان باید که محتاج خیزش و در زمزمه دریا باشد.
و گنج بیپایان ژرفایتان در دیدگانتان هویدا خواهد گردید.
اما اجازه ندهید که هیچ محکی برای سنجیدن گنجتان وجود داشته باشد
و با هیچ ژرفاسنج و وسیلهای در طلب ژرفای خود نباشید
چرا که “خود” دریایی بی کران و بی شمار است
سخن نرانید که:
“من حقیقت را یافتم”
بلکه
“من {تنها} یک حقیقت را یافتم”
سخن نرانید که:
“من راه روح را یافتم”
بلکه
“من روح را یافتم که در مسیر من قدم گذاشت”
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.