توضیحات
کتاب مردان هوشیار
معرفی کتاب مردان هوشیار
کتاب مردان هوشیار نوشته جان گری و آرجونا آرداق، بسیاری از خصوصیات و ویژگیهای آقایان را برمیشمارد و به آنها کمک میکند تا خود را بهتر و بیشتر بشناسند و به زنان نیز مهارتهای زندگی با مردان را آموزش میدهد تا زندگی سعادتمندانهتری را در کنار یکدیگر تجربه کنند.
درباره کتاب مردان هوشیار:
امروزه مردان سراسر جهان با چالشهایی روبهرو هستند که مردان گذشته طی چند هزار سال با آن مواجه نبودند. کافی است چند نسل به عقب برگردید تا دریابید زندگی مردان خیلی ساده و راحتتر بوده است. مردان معمولاً در مکتبی آموزش میدیدند که همه پسربچهها آنگونه میآموختند. پسرها با توجه به فرهنگی که در آن زندگی میکردند، مراحل مختلفی را میگذراندند تا به عنوان یک مرد آماده زندگی شوند.
در آن روزگاران مردان طی روز با چالشهای سخت و گاهی خطرناک روبهرو میشدند و بر حسب میزان موفقیتی که در برخورد با این چالشها به دست میآوردند و به موفقیت میرسیدند، در مورد خود حس خوبی داشتند؛ احساس میکردند حق دارند در پایان روز استراحت کرده و تجدید قوا کنند. وقتی مردان به خانه بازمیگشتند به احتمال زیاد همسرانشان تمام روز خود را صرف نگهداری و پرستاری از بچهها، نظافت خانه و تهیه غذا کرده بودند.
هر دو جنس (زن و مرد) نقش و وظیفه خود را، که کاملاً تعریف شده بود، خوب میدانستند و در نهایت از نقششان احساس رضایت میکردند و خود را مقید به انجام آن میدانستند. امروزه برای شما مشکل است که بپذیرید تا یکصد سال قبل غالب مردم قبول کرده بودند که زنان استعداد، هوش و توانایی کافی ندارند تا بتوانند انتخاب سیاسی کنند و در انتخابات شرکت نمایند. به زنان آموخته بودند: «جنس لطیف و ضعیف هستند و نباید دستهای ظریف آنها با امور دنیا آسیب ببیند.» سال 1920 عدهای از زنان در غرب تحولی را آغاز کردند که بهدنبال مطالبه حقوق زنان بود.
موج دوم این تحول از سال 1967 شکل گرفت، بهطوریکه زنان ادعا کردند حق دارند در هر نوع شغلی که در گذشته برای مردان در نظر گرفته شده بود، مثل وکالت، سیاست، طبابت، وزارت و مدیریتِ کسبوکار، مشارکت کنند. زنان میخواستند در شرایطی که فضا مردانه بود، وارد رقابت شوند. ادامه این موج در آغاز قرن 21 شروع شد که زنان خواستار مشارکت در مدیریت و رهبری سازمانها و نهادها شدند.
هدف جان گری و آرجونا آرداق از نوشتن کتاب مردان هوشیار نظریهپردازی نیست، بلکه منظور ارائه راهکارهای عملی است. نویسندگان احساس میکنند نکتههای ساده درباره مردان وجود دارد که هر مردی باید آنها را بداند تا علاوهبر آنکه در مورد خود حس خوب داشته باشد، بر نزدیکانش نیز اثر مثبتی بگذارد. امید است این کتاب به شما کمک کند آزادی انتخاب بیشتری بیابید.
در این کتاب بر یازده ویژگی بسیار مهم تأکید شده است که آنها را خصوصیات مردان هوشیار میدانند. مطمئناً تمامی مردان از این ویژگیها به طور یکسان برخوردار نیستند.
هر فصل چهار بخش دارد. نویسندگان ابتدا به تعریف ویژگی یا خصلت مربوط پرداخته و آن را از منظر بیولوژیکی مورد بررسی قرار میدهند؛ سپس به ارزیابی این موضوع میپردازند که چه عاملی از شکلگرفتن این ویژگی ممانعت میکند؛ بعد راهحلی عملی مطرح میکنند. در پایان هم توصیههایی برای زنان ارائه میدهند تا بدانند چه کاری انجام دهند تا این ویژگی دلخواهشان در همسرشان تقویت شود.
جملات برگزیده کتاب مردان هوشیار
– شاهکار بزرگ آدمی این است که بداند چگونه با هدف زندگی کند.
– سعادت ما بیشتر منوط است به چیزی که در سر داریم، نه آنچه در جیب داریم.
– بسیاری از مردم بهجای اینکه خودشان معجزه باشند، در انتظار معجزه هستند.
– کریستف کلمبِ درون خویش باشید و سرزمینهای وسیعِ درون خود را کشف کنید.
– هرگز فراموش نکنید انجام کاری که دوست دارید، سنگِ زیربنای موفقیت در زندگی شماست.
– هدف از زندگی زیستن است؛ زیستنی توأم با هوشیاری، شادمانی، نشاط و داشتن آرامش خاطر.
– عمر انسان کوتاهتر از آن است که به کارهایی بپردازد که با چهارچوب فکری و شخصیتی او هماهنگ نیستند.
در بخشی از کتاب مردان هوشیار میخوانیم:
برنامه درمانی ما چند سال بعد از ازدواج بسیار خوب بود و از آن جا که یاد گرفته بودم خوب گوش کنم، سؤالات خوب بپرسم، کنجکاو باشم و راهحل سریع ارائه نکنم، پیشرفت کاریام هم خوب بود. یک روز بعد از اتمام کار به منزل رفتم و تصمیم گرفتم همانطورکه 100 درصد به مراجعین خودم توجه نشان میدهم، به همسرم نیز توجه کنم.
وقتی به منزل رسیدم متوجه شدم بانی (همسرم) حال خوشی ندارد، لذا با کنجکاوی و دقت به سخنان او گوش دادم و سؤالاتی هم پرسیدم. حالت دفاعی نگرفته بودم، اگرچه برای هر گِلهای که میکرد، یکسری پاسخ و شکایت در آستین داشتم؛ یعنی اگر میگفت: «دیر آمدی خانه!» با خود میگفتم: «تو هم دیروز دیر آمدی، ولی من خیلی ناراحت نشدم.» بعد از پانزده دقیقه که به سخنان او گوش دادم، او پانزده مورد شکایت ارائه کرده بود و من هم در مقابل، 30 مورد گلهای را که در ذهن داشتم، مطرح کردم. خیلی ناراحت شده بودم، لذا از او پرسیدم: «همه حرفهایت را زدی؟» پاسخ او مثبت بود. گفتم: «حالا اجازه میدهی من هم احوال خود را بگویم؟» انتظار داشتم او برای اینکه به صحبتهایش گوش دادهام از من تشکر کند و قبول کند که به حرفهای من گوش کند.
اما بانی گفت: «خیر، فعلاً وقت مناسبی نیست.» و بدینترتیب گِلهای دیگر به فهرست بلندبالای من اضافه شد. ضمن اینکه آرامش خود را حفظ کردم، به او گفتم: «وقت مناسب چه زمانی است؟» من آماده بودم تا گِلههایم را مطرح کنم و نشان دهم در مقابل هرشکایت او، شکایتی جدیتر دارم. فکر میکردم این کار یعنی برابری و مساوات.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.