توضیحات
کتاب با و بی تکلف (درس گفتارهای داستان نویسی)
معرفی کتاب با و بی تکلف (درس گفتارهای داستان نویسی)
کتاب با و بیتکلف اثر «اورهان پاموک» سال 2011 منتشر شده است که شامل تجربهها و خاطرات این نویسنده از کتابخوانی و نویسندگیاش است. درواقع این اثر درسهایی از نویسندگی «پاموک» برای علاقهمندان به داستاننویسی است که بسیار راهگشا و کاربردی است. این نویسنده این اثر را از زبان خودش با نثری ساده و روان نوشته است به همین دلیل بسیار خواندنی و شیرین برای علاقهمندان به آثار این نویسنده است. او این اثر را با وصف احساسش از رمانخوانی شروع کرده است و میگوید: «رمانها درواقع برای ما در حکم حیاتی دیگر هستند. درست مثل خواب از دید شاعر فرانسوی ژرار دو نروال، رمانها هم رنگ و لعاب، جذابیت و درعینحال عمق و پیچیدگی زندگی را شکل میدهند و سروته آن را از اشیا، اشخاص و چهرههایی که میشناسیم لبالب پر میکنند. وقتیکه رمان میخوانیم، درست مثل وقتیکه خواب میبینیم، خارقالعادگی چیزهایی که با آنها مواجه میشویم بعضی وقتها چنان درگیرمان میکند که مکان و زمان را به کل فراموش میکنیم و از جانودل خود را بهواقع در میان آن اشیا و اشخاص و اتفاقها احساس میکنیم.»
کتاب با و بیتکلف درس گفتارهای «اورهان پاموک» در دانشگاه هاروارد است شامل چندین بخش با عنوانهای «وقتی مشغول خواندن یک رمان هستیم، در ذهن ما چه اتفاقاتی رخ میدهد؟»، «آقای پاموک، آیا قصهی این رمان درواقع قصهی زندگی واقعی خود شماست؟»، «شخصیتهای ادبی، پیرنگ، زمان»، «کلمات، تصاویر، اشیا»، «موزهها و رمانها»، «کانون مرکزی» و «حرف آخر» است که میتوانند خواننده را در عمق جان و کلام «اورهان پاموک» غرق کنند.
درباره اورهان پاموک
«ﻓﺮﯾﺪ اورخان ﭘﺎﻣﻮك» نویسنده و فیلمنامهنویس اهل ترکیه در 7 ژوﺋﻦ سال 1952 ﻣﯿﻼدي در استانبول به دنیا آمد. او در نوجوانی به کالج آمریکایی «رابرت» رفت و برای تحصیل در دانشگاه رشتهی معماری دانشکدهی فنی استانبول را انتخاب کرد. او به نوشتن علاقه داشت به همین دلیل تحصیلاتش را ناتمام گذاشت و رشتهی خبرنگاری را دنبال کرد. «ﭘﺎﻣﻮك» از این دوران نوشتن را بهطورجدی آغاز کرد و اولین اثرش را بانام «جودت بیک و پسران» در سال 1982 منتشر کرد و بهعنوان نویسنده شناخته شد. او برای این رمان جایزهی کتاب سال را گرفت که داستان آن در استانبول دوران عثمانی به وقوع میپیوندد. این نویسنده نوشتن داستانهایش را پس از این موفقیت ادامه داد و به دعوت از دانشگاه کلمبیا برای تدریس ادبیات داستانی به آمریکا سفر کرد. او با نوشتن داستانهای فاخر که بیشتر در استانبول رخ میدهند و تقابل سنت و مدرنیته را نشان میدهند به شهرت جهانی رسید. او در سال 2006 موفق به دریافت جایزهی نوبل ادبیات برای مجموعهی آثارش شد و ادبیات ترکیه را به سراسر دنیا معرفی کرد. آکادمی علوم سوئد به هنگام اعطای جایزه، فعاليت ادبی اُرهان پاموک را اینگونه توصیف کرد :« اين نويسنده ترک در توصيف شهر زادگاه خويش، نمادهای نوينی را برای بيان «تقابل و درهم تنيدگی فرهنگها» کشف کرده است.»
«ﻓﺮﯾﺪ اورخان ﭘﺎﻣﻮك» در فارسی بانامهای «اورهان» یا «اُرهان پاموک» نیز شناخته شده است. او اتوبیوگرافی خودش را بانام «استانبول» منتشر کرده است که شامل عکسهای خانوادگی، دفتر خاطرات و عقاید شخصی اوست. یکی از معروفترین کتابهایش «نام من سرخ» است که دربارهی نقاشها و هنرمندان دربار عثمانی است. «برف»، «شوری در سر»، «خانه خاموش»، «موزه معصومیت» و «زنی با موهای قرمز» از آثار دیگر این نویسنده هستند که همهی آنها به فارسی ترجمه شدهاند و نسخهی الکترونیک آنها در سایت و اپلیکیشن فیدیبو برای خرید و مطالعه موجود است.
در بخشی از کتاب با و بیتکلف میخوانیم
زمانی که مشغول خواندن یک رمان هستیم، با دیگر بهتر آن است که بگویم زمانی که درون یک رمان هستیم، در ذهن ما اتفاقات بسیاری میافتد، اما، هیچکدام از آن اتفاقات باعث نمیشود که ما مثل آنا در آن شب برفی در قطار مسکو سنپترزبورگ با همهی همهمهاش اذیت با پریشان شویم. از منظرهی کلی تکتک آن درختها، قهرمان یا قهرمانها، فکر و خیالات آنها، اشیا و اشخاص پیرامون آنها، و از اینهمه به خاطرات آنها به قهرمانهای دیگر، فکر و خیالات دیگر و مثل اینها، بیهیچ وقفهای بهصورت مداوم رفتوآمد میکنیم و اين رفتوآمد هرگز موجب پریشانی ما نمیشود. دهن ما، حواس ما، عقل و شعور و روح ما، درست مثل همان حیوان وحشی که گفتم، با تمام قوا به کار میافتد و همهی تلاش خود را به خرج میدهد تا اتفاقات بسیار متفاوت و بعضاً حتی متضادی را بهصورت همزمان درک کند. اما، حالا دیگر ما چنان با این اگر بشود گفت سیستم کنار آمده و همراه و همدل شدهایم که حتی میتوان گفت که زمانی که مشغول رانندگی هستیم، نه متوجه پدال ترمز هستیم نه دنده و نه فرمان که مدام چپ و راستش میکنیم آنهم با رعایت دهها قاعده و قانون راهنمایی و رانندگی، نه متوجه دهها تابلو و آرم و علائم هستیم که همه را به عینه رعایت میکنیم و نه حتی خودمان که اینهمه را ما انجام میدهیم، وقتی مشغول رانندگی هستیم فقط رانندگی میکنیم درست مثل زمانی که مشغول خواندن یک رمان هستیم.
این مثال، رانندگی، نه فقط برای خوانندههای رمان بلکه درعینحال برای نویسندههای رمان نیز صادق است. اغلب يا حداقل برخی از نویسندهها، زمانی که مشغول نوشتن یک رمان هستند؛ صنایع ادبی که به کار میگیرند، سبک و اسلوبی که رعایت میکنند، و هر جیز از این دست را چنان مرتکب میشوند انگار که رانندهای دنده عوض میکند، ترمزدستی را میکشد و یا مثلاً فرمان را چپ و راست میکند. درست مثل خوانندهها، نویسندهی یک رمان نیز همهی این کارها را انجام میدهد و حتی برخی از آنها را شخصاً ایجاد میکند، اما، بدون آنکه در عمل آگاهانه متوجه آنها بوده و یا مثلاً به آنها فکر کرده باشد، بلکه، همهی اینها بهخودیخود انگار که طبیعت این کار همین باشد یکبهیک عملی میگردند. بیایید این نحو از نوشتن (و خواندن) رمان را، نحوهای که وجه غیرطبیعی این امر را هیچ مدنظر قرار نمیدهد.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.