توضیحات
کتاب انتری که لوطی اش مرده بود
معرفی کتاب انتری که لوطی اش مرده بود
«انتری که لوطیاش مرده بود» داستانی از صادق چوبک ( ۱۳۷۷- ۱۲۹۵)، نویسنده ایرانی است. چوبک به همراه محمدعلی جمالزاده و صادق هدایت از پیشگامان داستاننویسی مدرن ایران است. «انتری که لوطیش مرده بود» داستان بوزینهای است به نام مخمل که یک روز صبح لوطیاش را مرده میبیند و خودش را آزاد می یابد و از این آزادی نسبی شاد است. در حالی که مخمل هنوز زنجیر در گردنش سنگینی میکند در بیابان به دنبال مکانی برای آسایش و آرامش میگردد و در راه خویش به گلهای میرسد که چوپان آن یک پسر بچه است که مخمل حرکات و حالات او را شبیه خود می بیند و این چیزی است که در مخمل ایجاد آرامش میکند اما این آرامش دیری نمی پاید. پسرک با چوبی که در دست دارد به سرمخمل میکوبد و باعث میشود مخمل به او حمله کند و در حالی که پسرک را به سختی مجروح کرده از آنجا میگریزد. مخمل در ادامه راه خود در حالی که از بیدودی شکنجه میشود به صخره ای می رسد و بین دو سنگ را، حتی برای لحظهای، مکانی برای آرامش میبیند. در میان دو سنگ، تجسمات و تفکرات گذشته هر لحظه مخمل را بیشتر تحریک میکند تا اینکه شاهینی به او حمله میکند و باعث می شود مخمل هراسان از آنجا بگریزد و به مکان اولیه خود بازگردد و در کنار لوطی مردهاش پناهنده شود، در حالی که آنجا نیز احساس خطر می کند. اکثر داستانهای چوبک حکایت تیرهروزی مردمی است که اسیر خرافه و نادانی و پایبند به مذهب خویشاند. چوبک با توجه به خشونت رفتاریای که در طبقات فرودست دیده میشد سراغ شخصیتها و ماجراهایی رفت که هرکدام بخشی از این رفتار را بازتاب میدادند و به شدت راه به تاریکی میبردند. او یک رئالیست تمام عیار بود که با منعکس کردن چرکها و زخمهای طبقه رها شده فرودست نه در جست وجوی درمان آنها بود و نه تلاش داشت پیشوای فکری نسلی شود که تاب این همه زشتی را نداشت. به همین دلیل چهره کریه و ناخوشایندی که از انسان بیچیز، گرسنه و فاقد رؤیا ارائه میدهد نه تنها مبنای آرمانگرایانه ندارد بلکه نوعی رابطه دیالکتیکی است بین جنبههای مختلف خشونت.
نقد و بررسیها
هنوز بررسیای ثبت نشده است.