توضیحات

کتاب دیباچه ای بر تاریخ روسیه

معرفی کتاب دیباچه ای بر تاریخ روسیه

مروری بر کتاب

فضای فرهنگی روسیه در نیمه دوم قرن نوزدهم همراه با شکوفایی ادبیات روسی و اندیشه اجتماعی بود که در نهایت به انقلابی انجامید که شاید بیشتر از هر انقلاب دیگری در جهان مورد بحث و مناقشه قرار گرفته است. اما وضعیت روسیه پیش از انقلاب به‌گونه‌ای
بود که حتی مارکس هم هیچ رسالتی برای حکومت تزاری روسیه قایل نبود.

مارکس در بخشی از این کتاب درباره روسیه که در میانه قرن نوزدهم می‌نویسد، این پرسش را پیش می‌کشد که:
«چگونه این قدرت یا این شبح قدرت با آنکه بشریت را با تجدید یکه شاهی جهانی تهدید می‌کرد، توانست به چنان ابعاد غول‌آسایی دست یابد که از سویی مورد تکریم و از دیگر سو، مورد تکفیر واقع شود؟»

یوغ تاتارها صد ساله بود که مسکو از تاریکی بیرون آمد. مغول ها برای آنکه امیران روسی را در اختلافی دائم نگه دارند و نوکر صفتی برده وارشان را حفظ کنند، منصب مهین دوکی را از نو احیا کرده بودند.جدال در میان امیران روسی برای این مقام، چنانکه نویسنده ای معاصر
عقیده دارد ؛ جدال شرم آوری بود.

نزاعی میان بردگان که عمده ترین سلاح شان بهتان و افترا بود؛ همیشه آماده بودند از یکدیگر نزد سروران ستمگرشان خبرچینی کنند؛ از برای تختی منفور می ستیزیدند که روی آن نمی توانستند آرام گیرند، مگر با دستانی شیطانی و خیانت پیشه ـ دستانی انباشته از
زر اما آغشته به خون

مارکس با اشاره به نفوذ مقاومت‌ناپذیر روسیه در ادوار مختلف و غافلگیری و هراس ملت‌های غربی از این نفوذ می‌نویسد: «تردیدی شانه به شانه افسون متجلی از روسیه پیش می‌رود که آوای طنزآمیز – گوشخراش آن با ناله‌های ملت‌های شکنجه‌شده در هم
می‌آمیزد، همواره جان می‌گیرد، روسیه را چون سایه‌ای دنبال می‌کند، با رشد آن گسترش می‌یابد و عظمت سترگی را که به خود
برگرفته تا آنها را کور و گمراه کند، همچون شکلک‌باز به ریشخند می‌گیرد. امپراتوری‌های دیگری نیز در طفولیت خود چنان شبهاتی را ایجاد کردند؛ اما روسیه غولی شد بدون آنکه این شبهات را از خود بزداید. روسیه یگانه نمونه حکومت مطلق‌العنان در تاریخ است که
وجود واقعی قدرت آن، حتی به‌رغم دستاوردهای جهانی که بیشتر به منزله موضوعی اعتقادی تا یک واقعیت تلقی شده، هرگز متوقف
نشده است. از اوایل قرن هجدهم تا به امروز هیچ نویسنده‌ای پیش از آنکه موجودیت آن را به اثبات رساند نتوانسته است از روسیه،
خواه به ستایش، خواه نکوهش، چشم‌پوشی کند.»

0/5 (0 دیدگاه)