توضیحات

                                           کتاب تصوف،قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی

                               معرفی کتاب تصوف،قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی

کتاب تصوف،قبالا و گنوسی در نگاه تطبیقی در سه فصل به بررسی تطبیقی سه مکتب باطن گرای تصوف، قبالا و گنوسی و ساختارهای اصلی اندیشه عرفانی آن ها می پردازد و تصویری از روابط پیچیدۀ این سه مکتب ارائه می دهد. عناوین فصل ها عبارت است از “آشنایی با مبانی اندیشه های گنوسی، قبالا و تصوف، “بررسی تطبیقی تصوف با آیین های قبالا و گنوسی، “کارنامۀ قبالاپژوهی و گنوس پژوهی در ایران و جهان.

مرقیون، نخستین متفکر گنوسی است که با زمینه سازی در طرح تئوری ثنویت و طرح این سوال که «خدای نیک و اعلا چگونه جهان شر می آفریند؟» خدای مسیحیت را به چالش کشید. (Jonas 1991:136) او با این مدعا که خدای خالق عهد عتیق خشن، مبدع شرور، شیفتۀ جنگ و ناپایدار در قضاوت است و گناهکاران را به سبب گناهان به کیفر اعمال می رساند و مقایسۀ چنین خدایی با خدای عهد جدید که عیسی آن را خدای رحمت و بخشش و خیر مطلق معرفی می کند، سخت بر این تناقض و تباین می تازد. کردو نیز هم زمان با مرقیون از دو خدا سخن می گوید. (ولفسن، 1389: 552) والنتینوس این دوگانگی را در رسایل کلامی خویش از جمله «سه اقنوم» تبیین می کند. (هادی نا، 1390: 83) در کنار تئوری ثنویت، ایده هایی چون اصالت معرفت و تقدم آن بر ایمان، خلقت انسان از فرشتگان سفلی، جنس زنانگی مسیح یا خدای مذکر و مونثِ مطرح توسط والنتینوس، همگی تفکرات نوینی در قرن دوم میلادی بود که ذهن متشرع آبای کلیسا، آنها را برنمی تافت.

مرقیون گنوسی، با تکیه بر سخن عیسی که می گوید: «درخت نیکو، میوه نیکو می دهد» (هالروید، 1392: 279؛ smith 1979: 259)، در انتساب شر به خداوند دچار شک و تردید می شود. این تردید، او و گنوسیان هم عقیده اش همچون کردو و لوکیان را به قبول اصل ثنویت، به تقلید از عرفان ایران باستان، سوق می دهد. حال آن که، در نظر مسیحیان راست کیش، گنوسیان با این ایده و طرح دو خدای شر و خدای متعالی، یکتایی خداوند را در آیین یهود و مسیح زیر سوال می برند و این امر به هیچ وجه برای آنها قابل پذیرش نبود.

0/5 (0 دیدگاه)