توضیحات

                                                     کتاب یادداشت های روزانه محمدعلی فروغی

                                        معرفی کتاب یادداشت های روزانه محمدعلی فروغی

محمد علی فروغی ملقب به ذکاءالملک یکی از برجسته ترین شخصیت های سیاسی ایران محسوب می شود که شرح زندگانی این بزرگ مرد عرصه ی سیاست از زبان خود او، می تواند قابل توجه بسیاری از علاقه مندان به شرح حال باشد. وی در بیست و شش سالگی درحالی که در عنفوان جوانی و در میانه ی زندگی پر مشغله ای قرار داشت، شروع به یادداشت برداری از وقایع حیات خود نمود و هم اکنون این خاطرات روزانه که مدت هجده سال از زندگی این روشنفکر سیاسی را در بردارد، به صورت اثری مستقل به کوشش پژمان فیروزبخش و محمد افشین وفایی در اختیار خوانندگان قرار گرفته است.

سوای آشنایی با خصوصیات اخلاقی و فکری محمد علی فروغی، این کتاب شرح ساده و بی تکلفی از یک برش تاریخی و اجتماعی کشور ایران نیز محسوب می شود. فروغی چون این یادداشت ها را برای شخص خودش می نگاشته، همه چیز را همان گونه که دیده، بی غل و غش و قید و بند ادبی وارد روزنگار خود کرده و این از نکات مثبت این کتاب محسوب می شود.

خود کتاب به سه بخش اساسی تقسیم می شود. بخش نخست شامل خاطرات فروغی و زندگی خانوادگی و احوالات اجتماعی و سیاسی ایران است که نا تمام مانده است. بخش دوم یادداشت هایی پراکنده از پانزده سال بین سال های هزار و دویست و نود سه تا هزار و سیصد بیست است که گاه موجز و مختصر و گاه طویل و به تفصیل از روزگار سیاسی ایران نوشته شده است. بخش سوم کتاب با نام پیوست ها، شرح ملاقات های فروغی با بزرگان دیگر کشورها و روابط بین المللی اوست.

معرفی اعتمادالسلطنه را در این اوراق به قدر کفایت کرده ام و منظور اصلی من شخص او نبوده، بلکه نشان دادن احوال مردم و اوضاع روزگار است. از جمله کارهای او نگارش رساله ای است به اسم خلسه که حکایت از رویای مجعولی می کند که صدور سلاطین قاجاریه را در پیشگاه عدل الهی به محاکمه کشیدند تا معلوم شود خرابی ایران و دولت قاجاریه از تقصیر کیست و همه را استنطاق کردند تا نوبت به امین السلطنه رسید و مقصودش این بود که کل خرابیها را به گردن او بگذارد. این رساله را محرمانه می نوشت و می داد پدرم اصلاح کند و سفارش کرده بود پدرم بدهد به من نسخه از آن بردارم که اگر احیانا به دست کسی بیفتد شناخته نشود که خط کیست و نسخه خط خودش و پدرم را می گرفت و مفقود می کرد. اما پدرم در همان ضمن که آن را اصلاح می کرد و من می نوشتم به یکی از دوستانش هم می داد که از آن نسخه بردارد و آن نسخه را من دارم و نسخه خط من که نزد خودش بود پیش عیالش ماند و چون آن زن بعد از اعتمادالسلطنه به زوجیت نایب التولیه خراسان درآمد الان آن نسخه در خانواده اوست.
0/5 (0 دیدگاه)