توضیحات

محمدعلي سجادي كه بيشتر به عنوان فيلمساز شناخته شده است، در مقدمه‌اي كه بر اين كتاب نوشته آورده است: «روزي برادرم مصطفي گفت دوستي دارد اهل شيراز كه عاشق سينما و ادبيات است و علاقه‌مند است تو را ببيند. استقبال كردم. آمد. شديم رفيق، نه البته گرمابه و گلستاني، ولي بوديم. گهگاهي مي‌ديدمش. او شروع كرد به نوشتن نقد در مجلات سينمايي. مي‌ديديم و مي‌گفتيم و خيلي جاها هم با يكديگر هم نظر نبوديم و بوديم. تا اينكه روزي مصطفي خبر مرگ او را داد. مسعود بهاري و مرگ خودخواسته‌اش انگيزه نوشتن اين رمان شد. فصل اول را در تابستان 78 نوشتم كه يك داستان كامل مي‎نمود. با بازنگري تابستان 89 ديدم دوباره دارم مي‌نويسمش، پس نوشتم و نوشته شدم. چنين بود كه فصل دوم هم نوشته شد.»

0/5 (0 دیدگاه)