توضیحات

                                    کتاب بنویس ساعت پاکنویس(روایت کامل)

                       معرفی کتاب بنویس ساعت پاکنویس(روایت کامل)

بنویس! ساعت پاکنویس(روایت کامل)

شهیار قنبری

 

پیش‌حرفِ کتابی که در دست دارید: 2 دفتر پاکنویس:

«سهراب سپهری» شاعرِ بزرگِ همسرزمین می‌گوید: هیچ پرده‌یی تمام نیست. یعنی می‌توان برگشت و به اثر چیزی افزود. من هم پیش از این بارها به سراغِ شعرها و ترانه‌هایم رفته‌ام، تا به روایتِ «بهتر» و «کامل‌‌تری» برسم. این کتاب، دو دفتر است در یک کتاب. از «سهراب سپهری» تا «هوشنگ ابتهاج»، از «رابیندرانات تاگور»‌تا «باب دیلن»… از «تو فو» گلابدان چینی و «جان لنون» تا «جرج هریسون»… از «کریشنا» تا «آنتونیونی»… از «روبر برسون» تا «سالوادور دالی»، به ضیافتِ ‌این کتاب پیوسته‌اند.

شهیار قنبری 2017

در آغاز کتاب بنویس! ساعت پاکنویس ( روایت کامل ) می خوانیم :

در این کتاب با هم به تماشای قامت بلند این

«زیبایی‌آفرینان» بزرگ می‌رویم:

 

فدریکو گارسیا لورکا / Federico Garcia Lorca

ساموئل بکت / Samuel Beckett

پل والری / Paul valéry

آرتور رمبو / Arthur Rimbaud

پابلو نرودا / Pablo Neruda

ژاک برل / Jacques Brel

آندره‌ی تارکوفسکی / Andrei Tarkovsky

جرج مارتین / George Martin

جان لنون / John Lennon

پل مک‌کارتنی / Paul McCartney

باب دیلن / Bob Dylan

فرانسیس کبرل / Francis Cabrel

و

«مارگریت دوراس / Marguerite Duras

چه ضیافتی باید باشد!

 

(نقلِ قول‌ها و حرف‌های زیبایی‌آفرینانِ جهان، همه

برای نخستین بار به پارسی برگردانده شده است)

 

فهرست

پیش‌صدا!

پیش‌ترانه. 15

مقدمه‌یی بر «صدا» و «نوا». 19

کم یعنی: زیاد. 22

مقدمه‌ی نقشه‌ی یک ترانه. 25

ساختار ترانه. 27

نمودار. 29

بازنویسی.. 31

قصه‌ی دو ماهی.. 33

دو مسافر… 36

گزینش نام. 40

ساده باشیم. 43

بر موسیقی، شعر بنشانیم. 46

یک سرگرمی تازه 53

هوای شب امتحان. 55

الهام. 57

شاعر به شکار می‌رود. 59

حقیقت زیبایی.. 63

موسیقی: آزادی کامل! 66

اندرزهایی به شاعر. 71

رقص…. 73

شش سیم. 75

ترانه‌ی مُرده 76

تیره 77

تکه‌یی از یک ترانه در گوش دخترک تازه‌سال. 78

دوراهی.. 80

و از آن پس82

صلیب .. 84

آن صد عشقباز. 85

زرورق آب‌نبات و اسبا‌ب‌بازی.. 87

یک زیبایی‌آفرین راستین این‌گونه سخن می‌گوید: 89

کوشش کنید، کوشش نکنید. 95

گوش تا گوش97

فرق میان زندگی و مرگ: ریتم یا ضرباهنگ: 100

چه باید نوشت؟. 102

دیروز و هنوز… 107

ترانه‌ی قرن: دیروز Yesterday. 108

انقلاب.. 111

خیال کن. 113

او زیباترین عاشقانه‌ی جهان را نوشته است: 115

مرا رها نکن. 118

Ne Me Quitte Pas 123

موجبازی ترانه بر نوار. 126

از یک تصویر. 129

از یاد نبریم که: 131

اهل فردا 133

 

ENCORE

ترانه‌نویسی؟ از «ترانه نوشتن» چه می‌دانم؟. 137

پس پشت ترانه قصّه‌ی میلاد یک ترانه. 143

پل مک‌کارتنی به روسیه برمی‌گردد! 150

بازگشت به اتّحاد جماهیر شوروی سوسیالیستی.. 152

دوستت داشتم، دوستت دارم، دوستت خواهم داشت.. 154

ژاک برل ترانه می‌نویسد: 157

Final Cut 160

اشاره 162

ترانه‌دزدان به فکر فردا نیستند! 164

نوشتن یا ننوشتن: مسأله این است! 167

پیر پرنیان‌اندیش: در صحبت سایه: هوشنگ ابتهاج. 173

از چینیِ نازک شعر: گلابدان چینیِ تو فو Tu Fu. 177

استقلال هنر! در «نو ناکجاآباد». 184

جانِ شیرین جهانِ «جان». 187

قهرمانِ طبقه‌ی کارگر. 190

در تو،              بی‌تو. 193

چیزی.. 195

می‌دانی که راست می‌گویم. 197

جرج هریسون از تماشای «کریشنا» برمی‌گردد! 200

کاری که «آغاز» دارد، امّا «بی‌پایان» است! 202

به یادگار نوشتیم خطی.. 207

بی «تو»، «هنر» زنده نیست! 212

خبر مهم: رابیندرانات تاگور. 213

فیلم کوتاه. چیزهایی هم هست… 21

 

پیش‌صدا!

 

پیش‌ترانه

در شرق رسم نیست که آدم‌ها، میوه‌های تجربه‌ی خود را با دیگران قسمت کنند. هر کس هر چه می‌داند به ته صندوقچه می‌چسباند. چرا که آدم، صاحب فکر و کشف و اختراع خود نیست.

«زیبایی‌آفرینان» به پاسداشت نمی‌رسند. زیر چتر قانون حمایت از آثار نیستند. این ناامنی و ترس از دست دادنِ آن‌چه به دشواری آفریده‌یی، سخاوت‌ات را می‌گیرد. ناخن‌خشک‌ات می‌کند.

در این سال‌ها، شاعران جوان و کم‌حوصله که چرک‌نویس‌هاشان را چاپ می‌کنند، برای من کتاب ترانه‌های‌شان را فرستاده‌اند.

دردا که از سر تا پا، دیگران را رونویسی کرده‌اند. کمرنگ و بد!

چرا که نمی‌دانند، «فکر» و «ترکیب» و «تصویر» دیگری را کش رفتن، «جرم» است. عشق نیست!

یکی که حتّا از نام ترانه‌ها هم نگذشته است: با صدای بی‌صدا و…

وقتی نوشته‌ی دیگری را رونویسی می‌کنی، به این توهّم می‌رسی که: این‌همه را من نوشته‌ام! پس تمام شد. رسیده‌ام! و به قول فروغ: خود را به ثبت رساندم!

امّا به وقت نوشتن، میان‌بری در کار نیست. نمی‌توان دو کلاس، یکی کرد! باید میلی‌متر به میلی‌متر آموخت و پیش رفت. باید با دیگران جهان، آشنا شد. باید از بزرگان و زیبایی‌آفرینان «نوشتن» را آموخت. اگرچه نسل من، الگوی خانگی پیش رو نداشت و از کمک آموزگاران بی‌بهره بود امّا این وظیفه‌ی تاریخی را می‌شناسد که:

– دار و ندارمان باید به نسل فردا برسد!

 

 

اگر پیشینیان نگفتند تا ما بشنویم

ما می‌گوییم تا کودکان‌مان به گوش بگیرند!

 

 

– به یک ساعت نگاه می‌کنید. کار می‌کند «زمان» را نشان می‌دهد.

می‌خواهید بدانید چه‌گونه کار می‌کند

ساعت را باز می‌کنید. دل و روده‌اش را بیرون می‌آورید.

ساعت دیگر کار نمی‌کند.

با این‌همه، تنها راهِ «دانستن»:

– همین است!

آندره‌ی تارکوفسکی

Andrei Tarkovsky

سینماگر بزرگ

 

 

در این دفتر

ساعتِ «ترانه‌خانه» را با هم باز می‌کنیم

What time is it?

شهیار قنبری 2012-2005

در آرامش! اقیانوس آرام!… دور از خانه!

 

«ترانه‌ی نوین، ترانه‌ی پیشتاز» یعنی:

– «آزادی» کامل را تجربه کردن!

با شنیدن ترانه «آزاد»، انسان بهتری می‌شویم:

– آزاده، ساده، دل به یارِ بیدار داده!

که «آلبر کمو»[1]ی بزرگ می‌گوید:

– «”آزادی“ چیزی نیست مگر فرصتی برای بهتر شدن!»

“Freedom” Is Nothing Else But A Chance To Be Better

Albert Camus

این دفتر می‌کوشد از ما «ترانه‌نویسان» دلبازی بسازد.

 

0/5 (0 دیدگاه)