توضیحات

                                                      کتاب فیه ما فیه

                                          معرفی کتاب فیه ما فیه

فیه ما فیه

مولانا | بدیع الزمان فروزانفر

اثر فاخر و ارزشمند فیهِ مافیهِ (که مقالات مولانا نیز نامیده شده) کتابی است به نثر فارسی اثر مولانا جلال‌الدین محمد بلخی (۶۰۴ – ۶۷۲ ق.) و موضوع آن نقد و تفسیر عرفانی است، و شامل یادداشت‌هایی است که در طول سی سال از سخنان مولانا در مجالس فراهم آمده‌است. این سخنان توسط مریدان مولانا نوشته می‌شده است. نثر این کتاب ساده و روان است و درون‌مایه‌ای ازمطالب عرفانی دینی واخلاقی دارد. متن حاضر دقیقاً همام متن مصحح شادروان استاد فروزانفر است با این تفاوت که ناشر با نقطه گذاری، فاصله گذاری و اعراب گذاری برخی واژه ها و عبارات دشوار و رعایت رسم الخط یکسان و امروزی متن را برای خواندن آسان آماده کرده است.

بخشی از کتاب فیه ما فیه مولانا اثر جلال الدین محمد بلخی تصحیح بدیع الزمان فروزان فر :

در كلّ احوال خود را مقهور من بينيد من شما را ازين خوف برهانم و هر مالى كه از شما به تاراج رفته است و تلف گشته جمله را باز به شما دهم بلكه اضعاف آن و به از آن ـ و شما را آمرزيده گردانم و دولت آخرت نيز به دولت دنيا مقرون گردانم

بسم الله الرحمن الرحيم

بعدالحمد والصّلوة؛ چون ايزد تعالى جدّه نگارنده را از كمال عنايت خويش توفيق مطالعه در آثار جاودانى و كلمات آسمانى خداوندگار راستين و جانِ جهان معرفت مولانا جلالالدين محمد مشهور به مولوى كرامت فرمود و اين موهبتِ عظيم به ارزانى داشت در مدّت بيست و دو سال كه با اين سعادت قرين و با اين توفيق همآغوش بود همواره در تدبر ابيات مثنوى معنوى دچار مشكل مىگرديد و براى حلّ آن دست در دامان شارحان رموز و مفسّران دقائق آن نامه الهى مىزد و به مدد هدايت و راهنمايى آنان بعضى از آن عقدهها گشايش مىپذيرفت و بسيارى نيز همچنان در پرده ابهام و غموض نهفته مىماند. درين ميانه بر دل گذشت كه به حكم معنى قرآن ز قرآن پرس و بس، شرح اسرار مثنوى را هم از مثنوى و ساير آثار مولانا بجويد و درمان از آنجا طلبد كه درد از آنجا خاسته و پيدا شده است. پس مثنوى را با ساير آثار مولانا از قبيل كلّيّات اشعار معروف به ديوان شمس و فيهمافيه و مجالس سبعه و مكتوبات تطبيق كرد و به حلّ مشكلات عديده از اين طريق نائل گرديد. ليكن در اين اثنا مشكل ديگر فرا پيش آمد و آن ترديد در صحّت نسخ چاپى فيه مافيه و كلّيّات بود كه در نتيجه فحص و تحقيق معلوم گرديد و لازم آمد كه ابتدا آنها را از روى نسخ خطّى تصحيح كند به حدّى كه اطمينان به صحّت آن حاصل آيد و از آن پس به مطابقت مطالب آنها با مثنوى بپردازد. بدين جهت درصدد برآمد كه نسخ خطّى فيه مافيه را جمع كند و به تصحيح و مقابله آنها مشغول گردد و بدين انديشه درصدد جمعآورى نسخ خطّى برآمد و هم در آغاز كار اطّلاع يافت كه نسخهاى بالنّسبه معتبر از اين كتاب در كتابخانه ملّى موجود است، متصدّيان امور آن كتابخانه به اسرع وقت آن نسخه را در اختيار نگارنده گذاردند و دوست فاضل آقاى دكتر محمد معين كه خدايش به مواهب توفيق مخصوص داراد

قبول كرد كه مقدارى از وقت خود را به مساعدت در مقابله كتاب با نسخه طبع طهران مصروف نمايد. پس با كمال مراقبت به مقابله نسختين مشغول و در نتيجه روشن گرديد كه نسّاخ به سليقه خود تصرّفات ناروا از تبديل و تحريف و اضافه عبارات و كلمات و اشعار در متن اصلى روا داشته و آن را به صورتى غير مناسب درآورده و بنياد كلام را از پايه درگردانيدهاند و تهيّه نسخ قديم هرچه درباىتر و ضرورتر است.
در اوايل سال 1326 كه مقابله كتاب با نسخه كتابخانه ملّى به پايان رسيده بود نسخه ديگر از فيه مافيه به تملّك نگارنده درآمد كه در سال 888 كتابت شده و ظاهرآ قديمتر از نسخه كتابخانه ملّى است و پس از اندك مقايسه روشن گرديد كه اين دو نسخه يعنى نسخه كتابخانه ملّى و نسخه ملكى نگارنده تفاوت كلّى با يكديگر دارند و نسخه كتابخانه ملّى هرچند ممكن است كه به حسب تاريخ مؤخّر باشد ولى از جهت صحت، تقدّم و رجحان دارد و اضافات و تصرّفات نسّاخ در آن كمتر راه يافته است. بنابراين مقدّمات نگارنده برآن شد كه تا ممكنست از پاى ننشيند و دست از دامن طلب ندارد تا نسخهيى كه اعتماد را شايد و به زمان مولانا نزديكتر باشد در حيازت خويش آورد. پس به وسيله دوست عزيز و گرامى خود آقاى تقى تفضلى كه در آن هنگام معاون كتابخانه مجلس شوراى ملّى بود به تفحّص پرداخت و آگاهى يافت كه سه نسخه معتبر و نزديك به زمان مؤلّف در كتابخانههاى استانبول موجود است و چون دانشگاه طهران مصمّم شده بود كه اين كتاب را پس از مقابله و تصحيح جزو سلسله انتشارات خود به طبع رساند نگارنده دبيرخانه دانشگاه را از وجود آن نسخ مطّلع گردانيد و دوست عزيز فاضل آقاى دكتر خانلرى جهد بليغ و سعى مؤكّد نمود تا از آن نسخ عكسبردارى كردند و نسخههاى عكسى را در اختيار اين ضعيف گذاردند و وسيله كار از همه جهت فراهم گرديد و بيش جاى تأمّل و درنگ نماند و نگارنده به ترتيبى كه گفته خواهد شد به مقابله و تصحيح كتاب پرداخت و متن حاضر را آماده چاپ نمود. امّا نسخى كه هنگام مقابله و تصحيح كتاب نزد نگارنده حاضر بود عبارت است از :
1ـ نسخه عكسبردارى شده از روى نسخه خطّى كه محفوظ است در كتابخانه فاتح استانبول به شماره 2760 و قطع 7/12 × 2/17 به خط نسخ روشن و مشتمل بر 205
ورق كه 401 صفحه باشد، هر صفحه 15 سطر و متن كتاب فيه مافيه در ورق 193 به پايان مىرسد و از اينجا تا به آخر فصولى از كتاب معارف بهاءالدّين ولد نوشته شده و اين نسخه اقدم نسخى است كه نگارنده در دست داشته و تاريخ كتابت آن غرّه ذىالحجّه 716 است كه چهل و چهار سال و پنج ماه و بيست و پنج روز باشد بعد از وفات مولانا كه واقع بوده است در پنجم جمادىالاخرى سال 672 و عين عبارت ناسخ در آخر كتاب اين است :
«و كتبه العبد الضّعيف المحتاج الى رحمةاللّه تعالى حسنبن الشّريف القاسمبن محمّدبن الحسن السمرقندى الحنفى الهمامى المولوى به تاريخ فى غرّة ذىالحجّه سنه 716».
و در ورق اوّل و دوّم به خطّى كاملا شبيه به خط متن نسب مولانا از جانب پدر و مادر نوشته شده ولى مطالب آن مقرون به صحّت نيست و هم در ورق دوّم در صفحهيى كه پشت جلد كتاب محسوب مىشود اين عبارات نوشته شده است :
«هذا كتاب فيه مافيه از گفتار مولانا سلطانالعارفين نوراعين المحبّين محبوب قلوبالمتّقين… الاولياء فىالعالمين… الحقّ والملّة والدّين وارث الانبياء والمرسلين
افاضاللّه انواره على كافةالانام الى يومالقيام آمين يا ربّالعالمين».
و در كناره همين صفحه به خطّ تازهترى نوشتهاند :
«كتاب النّصايح لجلالالدّين به خط عرب 15».
اين نسخه مطابق آنچه در حاشيه ورق 170 به خطّ متن مكتوب است كه «قوبلت بالاصل» با نسخه اصلى كه ظاهرآ به خطّ يكى از كتّاب معاصر و حاضر در مجلس مولانا بوده مقابله شده و باوجود اين خالى از بعضى اغلاط در كتابت آيات قرآن و املاء كلمات نيست و فصول عربى فيه مافيه را هم ندارد و ناگهان بدون آن كه مطلب ختام يابد قطع شده و رقم كاتب و تاريخ كتابت قيد گرديده چنان كه در صفحه 195 از طبع حاضر بدان اشاره رفته است و اين نسخه را با نقصى كه دارد به علّت قدمت و احتمال مقابله با نسخه اصلى اساس طبع قرار داده و آن را همهجا به نام (اصل) ياد كردهايم و
اينك پارهاى از مهمّات خصائص رسمالخّطى آن را برمىنگاريم :
الف ـ درين نسخه همهجا در كتابت ميان دال مهمله و ذال معجمه فرق گذاشته و در همه مواضع ذال را با نقطه نوشته است.
ب ـ كه و چه موصوله همواره (كه و جه) با هاء غير ملفوظ و در موقع اتّصال بدونها نوشته مىشود مانند: بلك، اينك، آنچ، هرچ، و اين ترتيب در چاپ حاضر رعايت شده است.
ج ـ در نوشتن پ فارسى گاه با با فرقى نمىگذارد و هردو را با يك نقطه مىنويسد و گاهى در زير پ فارسى سه نقطه مىگذارد.
د ـ ميان ج و چ فرق نمىگذارد و هردو را با يك نقطه مىنويسد و همچنين ك و گ كه به يك صورت كتابت شده است.
ه ـ بعضى دالها را به صورت تا مىنويسد مانند : نمىديديت و نوميديت به جاى نمىديديد و نوميديد.
و ـ كلماتى مانند بينايى و دانايى بدين صورت مكتوب است: بيناى و داناى يعنى دو يا را به شكل يك يا نوشته و زير يا دو نقطه مىگذارد و در غير اين مورد يا را بدون نقطه مىنويسد.
ز ـ مى (ادات استمرار) غالبآ منفصل نوشته مىشود و گاهى نيز متّصل.
در طبع حاضر قسمت ب و ه و ز رعايت شده ولى قسمت الف و ج و د و و مرعى نگرديده و مطابق معمول در املاء فارسى كنونى كتابت شده است.
2ـ نسخه عكسبردارى شده از روى نسخه محفوظ در كتابخانه فاتح استانبول به شماره 5408 و قطع 6/14 × 21 به خطّ نسخ روشن و بسيار خوب مشتمل بر 85 ورق كه 170 صفحه باشد هر صفحه 23 سطر. تاريخ كتابت اين نسخه روز جمعه چهارم رمضان سال 751 است يعنى قريب هفتاد و نه سال و سه ماه بعد از وفات مولانا و عبارت ناسخ در آخر كتاب اين است: «اتفقالفراغ من تحرير هذهالاسرار الجلاليّه فىالتّربة المقدّسة يومالجمعة رابع شهر رمضانالمبارك لعام احدى و خمسين و سبعمائه واناالفقير الىاللّه الغنى بهاءالدّينالمولوى العادلىالسرايى احسناللّه عواقبه آمين

ياربّالعالمين». و اصل كتاب از ورق 2 شروع و به ورق 82 ختم مىشود و بقيّه اوراق مشتمل است بر بعضى از غزليّات مولانا و فوائد متفرّقه به زبان عربى و در حواشى اوراق به خطّ اصل رباعيات مولانا از حرف الف تا حرفها نوشته شده در هر ورق هشت رباعى كه مجموع آن بالغ است بر 648 رباعى و با قدمتى كه اين نسخه دارد مىتوان در طبع و تصحيح رباعيات مولانا كه مخلوط با رباعيات ديگران در استانبول و ايران به طبع رسيده آن را مأخذ و مورد استفاده قرار داد.
در پشت ورق اوّل اين عبارت را نوشتهاند: «وقف مرحوم چلبىزاده مولانا» «درويش محمّد ـ كتاب مجموع يتعلّق به نصائح و مواعظ و امور مختلفه فى فنون مختلفه بالفارسى».
خصائص املايى و رسمالخّط اين نسخه به استثناى قسمت ه مانند نسخه اصل است و از توضيحات كاتب به مناسبت اشارات مولانا به حوادث و وقايعى كه در آن عهد يا در مجلس وى اتّفاق افتاده و تعيين نام اشخاصى كه در متن ذكرشان به كنايه آمده است معلوم مىگردد كه ناسخ آن را از روى نسخهيى كه در عهد مولانا كتابت شده استنساخ كرده و اينكه در پايان كتاب گويد كه در تربت مقدّسه يعنى تربت مولانا آن را به اتمام رسانيده دليل تواند بود بر اينكه نسخه مذكوره از روى نسخهيى كه وقف بر مزار مولانا بوده استنساخ شده است.
و اين نسخه از حيث صحّت و تمامى در نهايت اعتبار است و در تصحيح فيه مافيه به انضمام نسخه اصل محلّ استفاده بوده و از آن به نسخه (ح) تعبير شده است.
3ـ نسخه عكسبردارى شده از روى نسخه خطّى محفوظ در كتابخانه سليم آغاى استانبول به قطع 12 × 18 به خطّ نسخ بسيار خوب و خوانا مشتمل بر 19 ورق كه 182 صفحه باشد هر صفحه 21 سطر. اين نسخه تاريخ كتابت ندارد ولى از قرائن معلوم است كه از اواخر قرن هشتم هجرى مؤخّر نيست، بعد از ورق اوّل يك ورق افتاده و جز اين نقصى ندارد و در آخر كتاب دو فصل بر نسخه ح علاوه دارد كه در ملحقات آوردهايم ولى از حيث صحّت و اتقان به پايه نسخه اصل و ح نمىرسد و خصائص رسمالخّطى آن شبيه بدانهاست سواى آنكه درين نسخه فرق ميانه دال و ذال رعايت نشده و پ فارسى همهجا با سه نقطه مكتوب گرديده است.

و از اين نسخه در تصحيح فصول عربى و موارد اختلاف و تأييد بعضى از مواضع كتاب استفاده كردهايم.
4ـ نسخه خطّى محفوظ در كتابخانه ملّى (از ادارات تابعه وزارت فرهنگ) به قطع 13 × 2 1 17 مشتمل بر 405 صفحه هر صفحه 15 سطر به خطّ نسخ متوسّط و تاريخ كتابت ندارد ولى ظاهرآ در اواسط قرن نهم نوشته شده و قيد لفظ «بلغ» در كناره بعضى صفحات مىرساند كه با نسخه قديمترى مقابله گرديده است.
در پشت ورق اوّل اين عبارت مرقوم است «من كتب الفقير الى عفواللّه الصمّد پير» محمّدبن شيخ شمسالدّين محمّد الانسى عفااللّه عنهم بالنّبى وآله» و در حواشى صفحه اوّل و دوّم اين اشعار را نوشتهاند :
گرتو خواهى حلّ مشكل اىپسر در كتاب فيه مافيه در نگر
در طريق اولياى نيك ذات فيه مافيه است حلّ مشكلات
كتاب فيه مافيه لطيف فى معانيه
يطيب نفس قاريه و يا بشرى معانيه
اين كتاب لطيف خوب ادا فيه مافيه حضرت منلا
كرده تحقيق شاهراه هدى قدّس اللّه سرّه ابدا
كتاب فيه مافيه لطيف فى معانيه
فمن لم يرض مافيه فبولالكلب فى فيه
كتاب فيه آيات علىالحقّ دلالات
فمن يعمل بمافيه يلاقيه سعادات
كتاب فيه مافيه لطيف فى معانيه
فمن يعمل بمافيه فشهدالغيب فى فيه
و چون اين نسخه جديد است خصائص املايى قابل ذكر ندارد و چنانكه گفته آمد نگارنده در آغاز كار نسخه چاپ طهران را با اين نسخه مقابله نموده بود و در تصحيح متن حاضر نيز در مواضع عديده از آن استفاده كرده است.
5ـ نسخه خطّى ملكى نگارنده به قطع 18 × 25 مشتمل بر 293 ورق كه 586 صفحه
باشد و هر صفحه 23 سطر به خطّ نسخ متوّسط ولى خوانا و روشن كه تاريخ كتابت آن سنه 888 است و مشتمل است بر مناقب مولانا با تأليف شمسالدّين افلاكى از ورق 1 تا ورق 221 و از اينجا تا به آخر و خاتمه، كتاب فيه مافيه است و كاتب در دو موضع به نام خود و تاريخ كتابت اشاره مىكند يكى در ورق 221 و خاتمه كتاب مناقب بدين طريق: «تمام شد كتاب مناقبالعارفين على» «يدالعبد الضعيف النّحيف المحتاج الى رحمةاللّه الغنى محمودبن محمّدالصّوفى المرغابى» «روز شنبه بيست و پنجم ماه شوّال سنه سبع و ثمانين» و در ذيل اين عبارت مهرى است محو شده و ناخوانا و بعد از آن با عدد نوشتهاند (887) ولى ظاهرآ خطّ كاتب نيست و ديگر در ورق 293 و پايان كتاب فيه مافيه بدينگونه: «تمّت (كذا) الكتاب به عونالملك الوّهاب على يدالعبد الضّعيف النّحيف المحتاج الى رحمت (كذا) اللّه الملك اللطيف محمودبن محمّدالصوفى المرغابى فىالتّاريخ روز دوشنبه دوّم ماه محرّم سنه ثمان و ثمانين وثمانمايه» و چنان كه معلوم است اين قسمت دو ماه و هفت روز بعد از قسمت اوّل يعنى مناقب ختام يافته است.
و در پشت ورق اوّل تاريخ ولادت و وفات مولانا و پدر و ياران گزين او و بعضى اشعار متفرّق مكتوب است و اين نسخه از جهت صحّت چندان معتبر نيست و كاتب اين نسخه يا نسخهيى كه مأخذ وى بوده است در موارد مشكل تصرّفات نابجا كرده و اشعار بسيار از مثنوى و غزليّات مولانا بر متن اصلى افزوده و نيز مشتمل است بر فصلى در تفسير انّا فتحنا كه در ساير نسخ خطّى نيست و آن را در ملحقات آوردهايم.
6ـ نسخه خطى متعلّق به دوست فاضل آقاى دكتر مهدى بيانى كه بسيار جديد و تاريخ كتابت آن 1308 قمرى است و اغلاط فراوان دارد و كاتب در آخر كتاب نوشته است :
«تمالكتاب بعونالملك الوّهاب على يدالعبد الذّليل ابراهيمبن حاجى ميرزا عبدالباقى اعتضادالّاطباء الطهرانى نقله عن خطّ محمّد حسين تفرشىبن محمّد رضى نقله عن خطّ محمودبن محمّدالصّوفى المرغابى و نقله عن خطّ الشيخ الكامل شيخ علاءالدّولةبن يونسبن الطّاهربن محمودبن احمد السمنانى السندى و تاريخه سنة سبع و سبعين و ثمانمائه فى ليل رمضان سنه 1308 در دارالخلافه طهران» و ظاهرآ نسخه مكتوب در سنه 887 هم به خطّ كاتب نسخه نگارنده بوده است چنان كه از نام و نسب
وى و تاريخ كتابت روشن مىگردد و در آخر اين كتاب فصلى مختصر از مقالات شمسالدّين تبريزى نوشته شده است.
7ـ نسخه چاپ هند (مطبعه اعظم كده) كه در 1928 ميلادى به طبع رسيده و مستند آن هفت نسخه خطّى بوده است از نسخ استانبول و هندوستان كه اقدم آنها در سال 1105 نوشته شده و اين نسخه هرچند بر نسخه طبع طهران رجحان دارد وليكن هم مورد اعتماد نتواند بود از آن جهت كه مبتنى بر نسخ قديمتر نيست و تصرّفات نسّاخ در آن راه يافته و اضافاتى در آن ديده مىشود كه علىالقطع واليقين از بيان و خامه مولانا تراوش نكرده است.
8ـ نسخه چاپ طهران كه در 1334 هجرى قمرى به طبع رسيده و مصدّر است به مقدمه بسيار ظريفى از مرحوم حاج شيخ عبداللّه حائرى از مشايخ سلسله نعمة اللهيّه (رشته گناباد) كه علاوه بر فيه مافيه معارف سلطان ولد را نيز متضمّن است.
و چون نسخ مشاراليها هيچيك از حيث صحّت و قدمت به پايه نسخه اصل و ح نمىرسد و موارد اختلاف از تفاوت بعضى كلمات و اضافات اشعار به حدس قوىتر ناشى از تصرف كتّاب و سليقه نسّاخ است بدينجهت نگارنده مبناى تصحيح كتاب را برآن دو قرار داد بدين طريق كه نسخه اصل را از آغاز تا آنجا كه به پايان مىرسد (صفحه 195 از همين چاپ) در متن قرار داد و اختلاف نسخه ح را در حاشيه جاى داد مگر در مواردى كه ترجيح آن بر نسخه اصل واضح نمىنمود يا به جهت تكميل مطلب ضرورت داشت و فصول عربى را كه در اصل نيست ولى در كليّهنسخ خطّى و چاپى موجود است و قرائن بسيار بر صحّت انتساب آن به مولانا در همان فصول به نظر مىرسد از نسخه ح افزود و با نسخه كتابخانه ملى و سليمآغا مطابقت نمود و از صفحه 173 كه نسخه اصل ختم مىشود ساير مطالب كتاب را از روى نسخه ح بىكم و كاست نقل كرد و تنها در موارد ضرورت نسخه بدل از نسخه سليمآغا و ملى در پاى صفحه آورد و در مقابله نسختين از معاضدت و مساعدت دوست گرامى و دانشمند فاضل آقاى محمدتقى مدرس رضوى استاد دانشگاه طهران كثراللّه امثاله برخوردارى كامل يافت و چون مقابله كتاب به عوناللّه تعالى در 1327 خاتمت پذيرفت به جهت توضيح
بعضى لغات و تعبيرات و مدارك احاديث و كلمات مشايخ و گويندگان اشعار عربى و پارسى و پاره فوائد ديگر مربوط به مطالب متن به خصوص از لحاظ تطبيق آن با مثنوى معنوى به قدر فهم قاصر و تتبّع ناقص خود ذيلى بر كتاب تعليق نمود تا مطالعهكنندگان را هنگام مطالعه از مراجعه به مدارك و مآخذ متعدّد و مختلف بىنياز گرداند و از صرف عمر درين راه دور و دراز رهايى بخشد و هم به جهت تسهيل مراجعه فهرستى براى احاديث و كلمات مشايخ و امثال و اشعار عربى و فارسى و نوادر لغات و تعبيرات هريك جداگانه مرتّب ساخت تا وقت شريف متتبّعان و پژوهندگان در مراجعه مكرّر به صفحات و اوراق ضايع نگردد و فهرست اسماء رجال و نساء و اماكن و قبايل و كتب را دوست فاضل گرامى آقاى دكتر ذبيحاللّه صفا از جوانان بسيار دانشمند و پاكدل ايّدهاللّه تعالى فراهم آورد و كتاب حاضر آماده انتشار گرديد و اينك از نظر خوانندگان محترم مىگذرد و بدان اميد كه چون از اين مائده غيبى كه دستكار يكى از مردان حقّ و اولياء الهى است فوائد معنوى برگيرند و جام طرب دركشند خورش ريزهيى از آن مائده و جرعهيى از آن جام بر جان اين محروم بىنصيب و فتاده خاكبيز فرو ريزند و به دعاى خيرش ياد كنند.
بىمناسبت نيست كه در پايان اين مقدّمه يادآور شود كه نام اين كتاب را در پشت جلد نسخه اصل (كتاب فيه مافيه) و در پايان نسخه ح (الاسرار الجلاليّه) نوشتهاند و چون اين كتاب ظاهرآ بعد از وفات مولانا تدوين شده و در زمان حيات وى كه به هر وقت فصلى از محاضرت و مذاكرات مجلس او به تحرير مىآمده و بر فصول سابق افزوده مىگرديده تدوين آن بهطور كامل ميسّر نبوده پس بالطّبع تصوّر اينكه مولانا خود نامى براين كتاب نهاده باشد مقبول نتواند بود و گمان مىرود كه اين اسم مقتبس است از قطعهيى كه در فتوحات مكّيّه تأليف محيىالدّين عربى ذكر شده و آن قطعه اين است :
كتاب فيه مافيه بديع فى معانيه
اذا عاينت مافيه رأيت الدرّ يحويه
(فتوحات، چاپ بولاق، جزو دوم، ص 777) و بنابراين نام كتاب مصراعى بوده است از قطعه فوق (كه شبيه بدان چند قطعه از نسخه كتابخانه ملّى در اين مقدّمه منقول افتاد) و به
تدريج كتاب فيه مافيه (به صورت اضافه) و فيه مافيه معمول گرديده است.
و در اشعار ابنعربى تعبير (فيه مافيه) مكرّر استعمال شده از آنجمله در ابيات ذيل :
الذات تشهد فى المجلى و ليس لنا حكم عليها بنعت لم يزل فيه
الّا تحوّلها الّا تبدّلها فى كلّ مجلى و هذا فيه مافيه
(ديوان محيىالدّين، چاپ هند، ص 146)
فان اتت نحونا عين تجادلنا فالحشر يجمعنا و فيه مافيه
(ديوان ص 164)
اللّه يشفى فؤادى اذرأى جسدى عينالصدى و هويبكى فى تشفيه
لصحبة سلف ما بين قالبه و بينه و هوامر فيه مافيه
(ديوان، ص 229) و اگر كتاب مذكور بدين نام در عهد مولانا شهرت يافته بود هيچ جهت نداشت كه در دو نسخه قريبالعهد به زمان وى كه هردوى آنها ظاهرآ در قونيه و از روى نسخههاى مكتوب در عهد مؤلّف استنساخ شده آن را به نامهاى مختلف ياد كنند.
در خاتمه مقدّمه لازم مىداند كه از زحمات و مساعى صميمانه دوست گرانمايه آقاى مهدى اكباتانى رئيس محترم اداره بازرسى كل مجلس شوراى ملى كه نظارت در طبع و تصحيح كتاب را محض خدمت به فرهنگ و تقديم ارادت به روان پاك مولانا باوجود مشاغل بسيار برعهده گرفتهاند سپاسگزارى نمايد و از خداوند متعال توفيق ايشان را در نشر كتب و خدمت به معارف خواستار گردد.
تمام شد مقدّمه كتاب فيه مافيه، صبح پنجشنبه دوّم خرداد 1330 شمسى مطابق 17 شعبان 1370 قمرى به دست اين بنده ناچيز بديعالزّمان فروزانفر وقفهاللّه و سدّده للصّواب.

درباره چاپ كنونى
متن حاضر دقيقآ همان متن مصحَّح شادروان استاد فروزانفر است با اين تفاوت كه ناشر با نقطهگذارى، فاصلهگذارى و اعرابگذارى برخى واژهها و عبارات دشوار و رعايت رسمالخّط يكسان و امروزى متن را براى خواندنِ آسان آماده كرده است.

0/5 (0 دیدگاه)